مجموعه زیبا و دیدنی چشمه های آب معدنی باداب سورت اروست که از شگفت انگیزترین شاهکارهای طبیعت و به عنوان زیباترین چشمه جهان و همچنین دومین اثر طبیعی ملی ایران پس از قله دماوند که با اقدامات و پیگیریهای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران، دهیاری اروست و همچنین مدیر عامل وقت شرکت تعاونی این روستا به ثبت رسید، در جنوب شرق شهر ساری٬ در ارتفاع 1841 متری از سطح دریا و طبق جغرافیای ی وزارت محترم کشور در محدوده روستای اروست که تفاوت شکوهش با قله اورست در جابجایی دو حرف "واو" است و "ر" واقع شده است. روستای تاریخی و زیبای اروست با وسعت زیادش از چندین محله قدیمی تشکیل شده است که سورت نیز یکی از آنها است. متاسفانه در برخی از سایتها مشاهده شده است که از واژه جعلی روستای سورت استفاده کرده اند که اشتباه است چرا که روستایی بدین نام وجود خارجی ندارد! همچنین ادعای روستاهای اطراف مبنی بر مالکیت این چشمه ها نیز کاملا بی اساس است و در اصل نام چندین و چند هزار ساله آن باداب اروست می باشد. باداب سورت نیز به معنی شدت اثر آب گاز دار است که در زبان محلی به آن اروست وائو یا بادو می گویند که البته نام برند آن چشمه های قصر طلایی اروست می باشد. این اثر زیبا و دیدنی از شمال به ارتفاعات و تپههای پوشیده از جنگلهایی با درختان سوزنی برگ میرسد، از جنوب مشرف به درههای پایین دست و از شرق در مجاورت ارتفاعات پوشیده از گیاهان بوتهای و درختچهها است. غرب آن را نیز روستای اروست احاطه کرده است. چشمه های اسرار آمیز سورت اروست مشتمل بر دو چشمه با آب های کاملاً متفاوت از لحاظ رنگ بو مزه می باشند. یکی از این چشمه ها دارای آبی بسیار شور می باشد و دارای دریاچه ای کوچک است که عمدتاً در تابستان برای شنا و آب تنی استفاده می شود و جهت درمان دردهای کمر و پا٬ امراض پوستی٬ روماتیسم و مخصوصا سردرد میگرن سودمند است.
در قسمتی از این دریاچه حفره ای عمیق به نام برمودای اروست وجود دارد (جهت اطلاعات بیشتر به انتهای همین صفحه مراجعه فرمایید). همچنین این چشمه به علت شور بودن در فصل زمستان یخ نمیزند. چشمه دیگر که در مجاورت این چشمه قرار دارد دارای آبی به رنگ نارنجی و کمی ترش مزه است که به صورت دائمی و نشتی می باشد و در اطراف دهانه چشمه کمی رسوب اکسید آهن نشسته است که به اکسیر حیات معروف است. آب های رسوبی این دو چشمه در مسیر جریان خود از بالای کوه به پائین طی هزاران سال مانند آبشاری پلکانی دهها حوضچه کوچک بسیار زیبا در رنگ های نارنجی، زرد، قرمز و طلایی در اندازه های مختلف ایجاد کرده است که اسراری از دنیای مستور و پوشیده طبیعت بکر و دل انگیز را به نمایش گذاشته است. چشمه باداب سورت اروست از نوع ژئوپارک محسوب شده و همزمان با آخرین چین خوردگی البرز در پلیوستوسن و پلیوسن (دوران چهارم زمین شناسی) شکل گرفته است. البته این چشمه بسیار جوان است چرا که اگر چشمه های سورت را پیاده صدها متر به سمت شمال طی مسیر کنید در ارتفاعات به باداب سورت قدیمی می رسید که صدها سال است خشک شده است اما آثار بسیار زیبایی از آن باقی است به طوریکه اگر این چشمه جوشان بود بدون شک جزو عجایب هستی به شمار می رفت. باداب سورت به همین دو مکان ختم نمی شود. مکان دیگری به نام باداب سورت کوچک که به شورسر معروف است نیز وجود دارد.
این چشمه از نظر وسعت بسیار کوچک است و در منطقه ایی در روستای اروست واقع است و خواص درمانی بسیار خوبی نسبت به دیگر چشمه ها دارد. در مجموع در حریم روستای اروست سه باداب سورت با موقعیت های جغرافیایی مختلف وجود دارد که هر کدام از چندین چشمه تشکیل شده است. دیدار از چشمه و حوضچه های باداب سورت مخصوصا در اردیبهشت ماه خستگی را از جان گردشگران بیرون می کند و چشمان کنجکاو و حقیقت جو در کنکاش مناظر طبیعی جنگلی و کوهستانی پیرامون تا دوردست ها مبهوت و خیره می ماند. خیال انگیزترین صحنه های منطقه به هنگام طلوع و غروب خورشید است که تلالو نور خورشید در حوضچه ها و انعکاس نور آنها همراه با سایه روشن طبیعت اطراف جلوه های تحسین برانگیز از موهبت خداوندی را به جلوه گری می گذارد که این چشم اندازهای چشم نواز هیچگاه از روح و ذهن فراموش نمی شود و بارها و بارها طبیعت دوستان را به تماشای خود فرا می خواند. پر بازدید ترین زمان، فصل بهار و تابستان است. چراکه در فصل بهار این منطقه بسیار سر سبز و خرم است و فصل تابستان نیز زمان خوبی برای آبتنی در این حوضچه های زیبا و سرشار از مواد معدنی می باشد. در ضمن امکانات رفاهی از جمله دهکده سلامت٬ خانه پرندگان٬ پیست اسکی٬ تله کابین، سرویس بهداشتی و . نیز در نزدیکی چشمه ها در آینده ایجاد خواهد شد.
توضیحات:
- باداب یا باد آب به معنی آب گاز دار است.
- سورت که نام یکی از محله های قدیمی اروست می باشد به معنای شدت اثر است.
توجه: مشابه چشمه های باداب سورت روستای اروست در کشور های خارجی هم وجود دارد که آن کشورها عبارتند از:
۱- آمریکا
2- نیوزیلند
۳- ترکیه
آبشار ماراگون در استان فارس
می توان از آبشار مارگون به عنوان یکی از شاهکارهای خالق هستی در دل طبیعتی وصف نشدنی نام برد، آبشاری مرتفع که در مجاورت شهرستان سپیدان و مرز بین استان فارس و کهکیلویه و بویر احمد قرار گرفته. در ارتفاعات این آبشار هیچ رودخانه ای قرار ندارد و منشا آن چشمه هایی کوچکی اند که از دل کوه جوشیده و به سطح صخره ها راه یافته اند. مارگون عریض ترین و مرتفع ترین آبشار چشمه ای در جهان به شمار می رود. اگر عاشق طبیعت هستید و می خواهید زیبایی های طبیعی را از جلوه ای خاص و منظر منحصربه فرد ببینید، پیشنهاد می شود از تنگه مارگون به سمت آبشار حرکت کنید، جاییکه فرصت طلایی بازدید از این شاهکار طبیعی از زاویه ای خاص برایتان فراهم می شد. این مسیر از شیراز قابل دسترسی است، پس از پیمودن مسیری دو ساعتی با اتومبیل از شیراز به محل جوشش آب های جاری از دل صخره ها یا به بیانی دیگر منشا آب های آبشار خواهید رسید. دسترسی به آبشار از طریق تنگه مارگون مستم انجام یک پیاده روی سه ساعته در دل آب می باشد، مسیری حیرت انگیز که غرق در نوای گوش نواز حرکت آب در مسیر رودخانه ای خروشان و زیبایی ها و سرسبزی های درختان وحشی اطرافش خواهید شد. بعد از عبور از این مسیر به بالای ارتفاعات آبشار خواهید رسید که بعد از آن باید از ارتفاعی 20 متری به سمت پایین حرکت کنید. البته پایین آمدن از این ارتفاعات کمی دشوارست و اغلب بازدیدکنندگان را از انتخاب این مسیر باز می دارد. پس از پایین آمدن از ارتفاعات با چالشی دیگر روبرو خواهید شد و می بایست فاصله ای 25 متری را در امتداد حوضچه ای طبیعی شنا کنید. ارتفاع این مسیر در ابتدا 2320 متر و در انتهای راه 2140 متر می باشد. مسیری که در نهایت به یک پارکینگ اتومبیل ختم می شود.
البته این مسیر برای عاشقان طبیعت و علاقمندان به آدرنالین مناسب است و افرادی که می خواهند تنها روزی خاطره انگیزی را در مجاور این شاهکار طبیعی سپری نمایند می توانند از مسیری بسیار راحت به آن برسند. مسیری ماشین رو که تا فاصله 800 متری تا آبشار نیز ادامه دارد.
همانطور که از نام آن پیداست این کویر رمز و رازی را در خود پنهان کرده است. در این کویر محدودهای وجود دارد که به مثلث برمودای ایران معروف است. در این منطقه افراد بسیاری قربانی باتلاقهای نمکی و تشنگی شدهاند و داستانهای مرموز و ترسناک بسیاری در این مورد وجود دارد. همین مسئله این منطقه را مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی قرار داده است.
همچنین کویر مصر (دریای شنی) در اصفهان، کویر مرنجاب در کاشان، کویر خور و بیابانک در یزد و کویر ریگ زرین در یزد تعدادی از معروف ترین جاذبه های گردشگری کویری را در خود جایدادهاند
منارجنبان یکی از مشهور ترین آثار تاریخی ایران است که در خیابان آتشگاه، در فاصله شش کیلومتری غرب شهر اصفهان و در مسیر اصفهان به نجف آباد، در محله ای به نام کارلادان واقع شده است.
منار جنبان بنایی است کهن، به صورت یک بقعه و دو مناره که بر فراز مقبره ی عارفی گمنام به نام عمو عبدالله کارلادانی، بنا شده و بر اساس تاریخ سنگ نوشته، این مقبره در سال ۷۱۶ هجری قمری ساخته شده است. این بنا با مساحتی حدود ۱۴۶ مترمربع و مناره هایی به ارتفاع هفت و نیم متر از سطح بام، یکی از آثار معماری دوره ایلخانیان به شمار می رود.
سقف بنا با کاشی کاری های لاجوردی و فیروزه ای پوشانده شده و چشم هر بیننده ای را به خود خیره می کند. بر فراز این بنا که از شاهکارهای معماری ایران است، دو مناره ی زیبا قرار گرفته که ارتفاع هرکدام از سطح زمین ۱۷.۵ متر و پهنایشان هم ۹ متر می باشد.
نکته مهم در مورد این بنا این است که با حرکت دادن یک مناره نه تنها مناره دیگر، بلکه کل بنا مرتعش می شود. جهانگردانی که به نقاط مختلف دنیا سفر کرده اند، در مشاهدات خود مناره هایی را معرفی کرده اند که در نقاط دیگر جهان، همین خصوصیت را داشته اند. در کشورهای عراق و عربستان هم منار جنبان های زیادی وجود دارد. آنچه مسلم است، این بنا با چنین هدفی طراحی نشده و از این رو حرکت دادن بیش از حد آن، باعث تخریب این اثر تاریخی و ارزشمند خواهد شد. در حال حاضر از این اثر تاریخی، به شدت مراقبت و حفاظت می شود.
مسجد نصیرالملک واقع در شیراز بیشک یکی از زیباترین مساجد ایران است. وقتی به این مسجد وارد میشوید، با دنیایی از نقوش رنگارنگ روبهرو خواهید شد. این مسجد بهخاطر رنگ خاص کاشیکاریهایش به مسجد صورتی» نیز شهرت دارد.
این مسجد در محله گودعربان و خیابان لطفعلی خان زند واقع شده است که از بناهای دوران قاجار است و در سال ۱۲۹۳ تا ۱۳۰۵ توسط حسنعلی نصیرالمک ساخته شد.
به حکومت رسیدن سلسله صفویه در ایران موجب به وجود آمدن حکومتی شد که در ایران بعد از سلسله ساسانیان به خود ندیده بودکه سازمان فرقه ای(شیعه) و تشکیلات منظبط ناشی از آن باعث شد که این دولت بر تمام شئون زندگی مرم مسلط شود. اوج گرفتن حیات عقلی شیعه در این دوره که ملازم با تجمع متفکران و اندیشمندان شیعه در مراکز عمده آن روزگار به ویژه اصفهان و تبادل آراء و افکار آنان است، دوره جدیدی را در زمینه حکمت و فلسفه شیعه به همراه داشت و جلوه ای از تمدن را در این کشور پایه گذاری کرد. و حکومت بنا به سنتهای گذشته، سازماندهی، راه اندازی و ایجاد تاسیسات و تجهیزات زیر ساختی را عمدا بر عهده گرفت در واقع تهای دنبال شده توسط آنان را میتوان الهام گرفته از تهای ساسانیان دانست.
برج آجری قابوس، بنایی با بیش از ۱۰۰۰ سال طول عمر است که تاکنون ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم نتوانستند بر استواری او لطمه بزنند و همچنان به عنوان بزرگترین نماد بزرگترین شهر ترکمن نشین گلستان، میزبان گردشگران داخلی و خارجی است.
برج قابوس، بنای تاریخی و باشکوه شهر گنبد کاووس در میان پارکی بزرگ و زیبا جای گرفته و از کیلومتر های دور نظر هر بیننده ای را به خود جلب کرده و در گذشته هادی و راهبر مسافرینی بوده که از این سرزمین عبور می کرده اند.
بلندترین برج آجری جهان در طول سال رکوردار جذب گردشگر بوده و شمار زیادی از علاقمندان به میراث تاریخی و فرهنگی را به خود جذب کرده است و در اجلاس سی و ششم یونسکو در زمره میراث جهانی ثبت گردید.
برج گنبد قابوس بنایی تاریخی از سده چهارم هجری است که در شهر گنبد کاووس، در سه کیلومتری شهر قدیم جرجان در استان گلستان قرار دارد. گنبد قابوس یا میل گنبد بر فراز تپه ای خاکی که قریب پانزده متر از سطح زمین بلندتر است درسال (۳۹۷ هجری قمری برابر با ۳۷۵ هجری خورشیدی) و در زمان سلطنت شمس المعالی قابوس بن وشمگیر در شهر جرجان که پایتخت پادشاهان آن دیار، آل زیار بوده، بنا گردیده است.
درباره اینکه هدف اولیه ساخت بنا چه بوده است، نظریات گوناگونی وجود دارد: محتمل ترین انگیزه ساخت چنین بنایی می توانسته مکانی برای آرامگاه بانی آن قابوس ابن وشمگیر باشد که البته در طی کاوش های متعدد کالبد قابوس بن وشمگیر هرگز پیدا نشد و نظریاتی وجود دارد که جسم قابوس ابن وشمگیر در یک تابوت شیشه ای از سقف برج آویزان بوده و روزنه ای که در قسمت شرق برج قرار دارد، به خاطر این بوده که کالبد قابوس ابن وشمگیر بتواند اولین پرتوهای نورخورشید را دریافت کند. همچنین بعید نیست که تنها هدف از ساخت چنین بنای باشکوه و معظمی نمایش قدرت و هنر، که یادآور شکوه و جلال دوره سلطنت بانی آن است، باشد، چراکه پادشاهان بزرگ، همواره در پی باقی گذاشتن نامی جاودانه از خود بوده اند.
با توجه به ارتفاع زیاد برج، این احتمال که ساختمان مذکور به منظور نشانه و نمود شهر جرجان و راهنمای مسافران در دشت گرگان بنا شده باشد، بسیار زیاد است. حتی اگر در ابتدا این برج با چنین هدفی ساخته نشده باشد ولی ارتفاع زیاد برج، در دشت جرجان برای مسافران نشانه و علامتی نمایان بوده است.
این برج از نظر هنر معماری و تاریخی، یادگاری بس ارزنده از دوران آبادی و شوکت سرزمین جرجان» و دودمان آل زیار» است. پی یا پای بست بنا و بدنه گنبد مخروطی است. ارتفاع ساختمان برج قابوس ۵۵ متر است که با احتساب بلندی ۱۵ متری تپه، پای بست آن به ۷۰ متر می رسد.
این بنا با نقشه ستاره ای شکل و گنبد مخروطی به ارتفاع ۱۸ متر است و بر روی بدنه آن ۱۰ ترک دارد و راس هر ترک نیز ۱.۶۰ متر و قاعده ان نیز ۱.۴ متر از هم فاصله دارد و محیط اصلی گنبد نیز ۳۰ متر است. در بدنه شرقی روزنه ای تعبیه شده که ارتفاع آن یک متر و نود سانتیمتر است. عرض روزنه در قسمت بالا ۷۳ و در وسط ۷۵ و در پایین ۸۰ است. در ضلع جنوبی آن یک ورودی میباشد که ۵.۱ متر عرض و ۵۵.۵ متر ارتفاع دارد. در درون طاق هلالی سر در آن، مقرنسی است که به نظر میرسد در مراحل نخستین پیشرفت این نوع تزئینات معماری و گچ بری است.
درب برج رو به جنوب شرقی، به سمت محل طلوع خورشید گشوده می شود درب دارای ۵.۱ متر عرض و ۵۵.۵ متر ارتفاع است و دو رشته مقرنس کاری ساده و در عین حال زیبا، طاق هلالی سردر را می آراید.
وقتی به بدنه برج می نگریم، می بینیم که دو ردیف کتیبه کمربندوار، بدنه برج را زینت بخشیده است که سمت شروع کتیبهها از شرق محل طلوع خورشید است. کتیبه ها در میان قابهای آجری مستطیل شکلی به طول ۲ متر و عرض ۸۰ سانتی متر تعبیه شده است و خطوط آنها با آجر ساده قرمز که روی آن ساییده شده، بدون روکش در درون این قابها که با آجر نیمگرد ساخته شده جای گرفتهاند. گذشته از سادگی کتیبه در هنگام نصب خطوط و قابسازی آن، این نکته مراعات شده که از هر جهت وسایل مستحکم ساختن خطوط را در بدنه برج فراهم سازند.
معنی جملاتی که بر دیواره برج قرار دارد به این شرح است:"بنام خداوند بخشنده مهربان، این قصر عالی متعلق به امیر شمس المعالی قابوس بن وشمگیر است که امر کرد به ساختن آن در حیات خود، به سال ۳۹۷ قمری و ۳۵۷ شمسی."
گنبد برج قابوس به صورت تک پوششی است. بناهای این منطقه آب و هوایی از جمله برج قابوس دارای سقف شیب دار است تا ریزش های جوی در روی سقف آنها باقی نماند و نیز شیب تند این گنبد مخروطی باعث می شود تا پرندگان نتوانند بر روی آن بنشینند. و مانع از آسیب رساندن آنها می شود.
از این رو هر کدام از کلمات آجری کتیبه و آجرهای قالب اطراف آن دارای ریشه های بلندی است که در درون بنا جوش داده شده و زمان جوش دادن و جفت نمودن سر خطوط به یکدیگر بوسیله ملاط به خصوص که از سنگ محکم تر است کوتاهی نشده به همین جهات و به علت پختگی آجر قرمز و استحکام آن هنوز پس از هزار سال، خرابی و خدشه ای به تاریخ و خطوط کتیبه آن وارد نشده جز انکه مقداری از خطوط به علت اصابت گلوله، محو و بعضی از کلمات آن ریخته شده بود لیکن تکرار کتیبه در زیر طره سبب شده که پس از خرابی یک بند کتیبه از بدنه مکرر آن استفاده شود و به این ترتیب برای همیشه متن کتیبه تاریخی به پاس مکرر بودن آن حفظ و مصون شده است.
این برج که از مهمترین جاذبه های تاریخی و گردشگری استان گلستان است، در باغ ملی شهر گنبد کاووس واقع شده و نمای زیبایی به این شهر تاریخی داده است و گردشگرانی که به استان گلستان سفر می کنند، می توانند از این بنای بی نظیر دیدن کنند.
جشن حکومت زن در روستاى افوس، از توابع شهرستان فریدن، در سالهاى قبل به شکلى باشکوه برگزار مىشد. این روستا در ۳۸ کیلومترى غرب فریدن قرار دارد.
این جشن مصادف با زمان برداشت محصول است و معمولاً ۸۰ روز بعد از فروردین برگزار مىشود. در یکى از روزهاى اواخر بهار، انجمنى از ریشسفیدان و بزرگترها و تنى چند از ن گیس سفید و مسن که سرد و گرم روزگار را چشیده باشند، تشکیل مىشود. وظیفهٔ اصلى این انجمن تعیین روز قطعى برگزارى جشن است. ضمناً، انجمن گروهى را که مىبایست مقدمات جشن را فراهم کند، انتخاب مىکند. افراد در این کمیته وظیفهٔ مخصوص دارند. مهمترین وظیفهٔ این گروه انتخاب حاکم است که پس از م و گفتگوى زیاد از بین ن ده انتخاب مىگردد. این حاکم باید رشید و بلندقامت باشد، جذبه و شهامت داشته باشد، و به حسن خلق و نیکوکارى معروف باشد. آنچه در انتخاب یک حاکم دخالت زیاد دارد، آن است که بین ن محبوبیت خاص داشته باشد، خوب حرف بزند و امر و نهى کند و در فرمانش ثابتقدم باشد. زنى که به عنوان حاکم زن انتخاب مىگردد، براى خانواده و همسرش مایهٔ افتخار است. بعد از انتخاب حاکم، زیر نظر او رجال دولت» و اعیان مملکت» انتخاب مىگردند و جایگاهشان در بارگاه معین مىشود. قراولانى نیز براى بارگاه و دروازهها انتخاب مىشوند.
شخصى مأمور مىشود که چند روز عصر در ده جار بزند و به مردم اطلاع دهد، با اعلان و تعیین روز جشن، شور و شوق مردم را فرا مىگیرد. همه با میل و علاقه آمادهٔ برگزارى جشن مىشوند و از بستگانشان در دهات مجاور و شهرها نیز دعوت مىکنند. در این جشن، ن وظایفى خاص و مردان نیز مراسمى مخصوص دارند که باید دور و جدا از هم انجام دهند. میدان بزرگ ده چراغانى مىشود و دیوار و کف میدان با قالى مفروش مىگردد. کرسىها و تخت و بارگاه برپا مىشود و روى تخت به زیباترین وجه تزئین مىگردد.
در روز جشن نباید هیچ مردى در ده باشد. بنابراین، روز قبل از جشن عدهاى از مردان وسایل خواب و خوراک خود را بر مىدارند و راهى سرچشمه مىشوند. بقیهٔ مردان و پسران باید صبح روز جشن از ده خارج شوند. در این روز ادارهٔ امور ده به دست ن است.
با شروع جشن، دروازههاى ده قرق مىشوند و هیچ مرد یا پسرى حق ورود به ده را ندارد. اگر کسى ندانسته وارد شود، قراولان او را به حضور حاکم مىآورند. حاکم یا یکى از وزراء با او صحبت مىکنند و علت آمدن او را جویا مىشوند. دومین سئوال از او این است که : مگر نمىدانستى امروز جشن حکومت زن است و هیچ مردى حق ندارد که وارد شود. بسته به نوع جوابى که مرد تازهوارد مىدهد، او را مىبخشند یا تنبیه مىکنند.
در صبح روز جشن، ن بهترین لباس خود را مىپوشند و دستهٔ رامشگران زن در گوشهاى از بارگاه مىنوازند. مدعوین و درباریان به دستور حاکم با چاى و شربت پذیرایى مىشوند. همهٔ ن ده، به هر ترتیب که بتوانند، خود را به میدان مىرسانند و اگر در میدان جایى نیافتند، به بام خانهها مشرف به میدان مىروند. همهٔ ن شاد و مسرورند. به جلال و جبروت حاکم یکروزه غبطه مىخورند، کف مىزنند و شادى مىکنند، با صداى بلند شادباش مىگویند. ن مسن که رقص چوبى را به استادى مىدانند در وسط میدان حاضر مىشوند و دست در دست یکدیگر حلقه مىکنند. سپس، با آهنگ ملایم، رقص چوبى آغاز مىشود. ن مسن، ن دیگر را به پایکوبى وا مىدارند. با اجازهٔ حاکم، ن جوانتر در میان ن مسن به رقص مىپردازند. وقتى رقص چوبى ن پایان یابد، به دستور حاکم، رقص دختران آغاز مىگردد. لباس دختران در این رقص متحدالشکل نیست، عدهاى لباس روستایى و تعدادى لباس شهرى به تن دارند. این گوناگونى لباس در رقص آنقدر بدیع است که ن دیگر را به تعجب وا مىدارد.
این مراسم تا کمى بعد از ظهر ادامه دارد و سپس حاکم به ن دستور مىدهد که مدعوین و ن ده براى صرف ناهار به منازل خود بروند. بعد از آن که بارگاه خالى شد، دستور مرخصى وزراء و درباریان نیز صادر مىگردد و حاکم با ندیمههاى مخصوص و قراولانِ حاضر به منزل مراجعت مىکند و فقط چند نگهبان از بارگاه نگاهبانى مىکنند.
در همین روز، در سرچشمه که در ۵ کیلومترى روستا در دل کوهستان است، مراسم دیگرى برپا است : مردان به محض ورود به سرچشمه جایگاه مخصوص خانوادگى خود را که اجدادشان در آن مىنشستند، آب و جارو مىکنند و چادرها را برپا مىدارند. وقتى همهٔ چادرها برپا گردید، چنان منظرهٔ بدیع و جالبى به وجود مىآید که انسان را به یاد زیباترین پلاژهاى سواحل دریا مىاندازد.
رنگ گوناگون چادرها، و این که در دو طرف دره در امتداد سیصد متر در شیب زمین به طور مطبق نصب شدهاند، نسیم ملایم و خنک کوهستان که به این چادرها مىوزد، مردان دهاتى با شلوارهاى گشاد که داخل چادرها و در کنار منقل و قورى و سماور لمیدهاند، منظرهٔ پیران و جوانان و پسربچهها که به حکم مراسم از مادرانشان جدا شدهاند، چمباتمهزدن عدهاى از بچهها در چادرها، بوى غذا که فضاى سرچشمه را در بر مىگیرد، آنطرفتر صداى جوشش آب از زمین، هیاهوى عدهاى از مردم که هنوز به دنبال جاى مناسب براى استقرار چادر مىگردند، منظرهٔ کوهستان پربرف افوس و استخرى که در قسمت شمال سرچشمه از انباشته شدن آب به وجود آمده، چشماندازى است که هر بینندهاى را به تحسین وا مىدارد.
غذاى مردها در سرچشمه از شب پیش آماده شده است و در همانجا گرم مىشود. وقتى کسى از نزدیک چادرها عبور مىکند، صاحب چادر با کمال خلوص و بدون ریا با صداى گیرا، وى را دعوت به صرف غذا و چاى و میوه مىکند. بعد از غذا، مردان مسنتر با نشستن به دور سماور و منقل و قورى از گذشتههاى این جشن صحبت مىکنند.
مردان جوان و پسربچهها از قسمتهاى مختلف درهٔ کوهستانى سرچشمه دیدن مىکنند و بعضى از آنها براى آوردن برف، راه ارتفاعات را در پیش مىگیرند.
وقتى جوانان از بازدید قسمتهاى مختلف سرچشمه فراغت یافتند، در حدود ساعت ۳ بعدازظهر صداى تکبیر و اللّهاکبر در کوهستان طنین مىافکند. این صداى مؤذن است که مردم را به نماز و دعا دعوت مىکنند. مردان و پسران با شنیدن صداى مؤذن به سمت غرب سرچشمه که مکانى رفیع و مسطح است، مىشتابند؛ امام جماعت حاضر است و نماز ظهر و عصر برگزار مىگردد. صداى دعا در کوهستان طنین مىافکند و دلها را به خدا نزدیک مىکند. نماز و دعا ساعت ۴ بعدازظهر پایان مىپذیرد و سپس مردم با یکدیگر دست مىدهند. مراسم سرچشمه از این ساعت به بعد تمام مىشود و هر کس مىخواهد مىتواند بار و بنهٔ خود را جمع کند و عازم ده شود. ن تا دروازهٔ ده به استقبال مردان مىآیند و همراه آنان کوچههاى ده را طى مىکنند و در پیاده کردن اثاثیه و بار به آنها کمک مىکنند. حوالى غروب همهٔ مردان و پسران به خانوادهٔ خود ملحق مىشوند. ن از انجام مراسم خود و مردان از رویدادهاى سرچشمه براى یکدیگر نقل مىکنند. هر طرف با دقت به سخنان طرف دیگر گوش مىدهد، تا آنچه مىشنود در لوح ضمیرش نقش بندد و در آینده بتواند جشن را بهتر از گذشته اجرا کند.
درباره این سایت